میخواهمت هنوز
گاه چنان آشفته و گنگ می شوم
که تردید در باورهایم ریشه می دواند
اما باز هم در آخرین لحظه تکرار می کنم
که حتی اگر چشمانت بیگانه بنگرند
می خواهمت هنوز
هیچ بارانی قادر نخواهد بود
تو را از کوچه اندیشههایم بشوید
و اینها برای یک عمر سرخوش بودن و شیدایی کردن ، کافی است
نظرات شما عزیزان:
|